تحلیلی بر تحرکات جدید عربستان
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۵۷۶۷۵۳
در خلال روزهای اخیر تحرکات سعودی ها در صدر اخبار منطقه و جهان قرار گرفته است و به تبع آن بسیاری از تحلیل گران، نظرات متفاوتی را در رابطه با انگیزه این تحرکات اظهار داشته اند و گمانه زنی هایی نظیر رویارویی و تقابل و جنگ مستقیم یا غیر مستقیم با ایران و لبنان و ... را پیش بینی کرده اند. لیکن تخمین واکنش های عربستان ،منوط به نگرش در ابعاد گوناگون به دگرگونی های اخیر ،پیرامون حکومت سعودی و پردازش آن می باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نتیجتاً حمایت آمریکایی ها از دولت سعودی در بردارنده حمایت در عملیات های نظامی علیه کشورهای دیگر نخواهد بود و با این وجود سعودی ها هم قدرت تحرک نظامی بدون حمایت و چراغ سبز آمریکایی ها را نخواهند داشت سهم رژیم صهیونیستی در تحرکات سعودی ها: رژیم نامشروعی چون اسرائیل قطعاً مانند صیادی فرصت طلب منتظر است تا صید خود را از معارک منطقه شکار کند و این مسأله ایست که گاهی سردمداران کشورهای مسلمان فراموش میکنند و یا میدانند،اما آنقدر در دنیا غرق شده اند که دیگر از اسلام جز نامش برای ایشان باقی نمانده است. هیچ صیدی برای اسرائیل بزرگ تر و ارزشمندتر از صدمه بر پیکره حزب الله و محور مقاومت که موجودیّت این رژیم را به خطر انداخته است وجود ندارد و اسرائیل به خوبی میداند که با وجود این نیروی با ایمان و مقتدر و مسلمان، کم کم پایه های حکومت ظالمانه و غاصبانه اش فرو خواهد ریخت و هر روز صدای قدم های رزمندگان حزب الله و مقاومت را در کنار مرزهایش نزدیک تر احساس میکند. هرچند برخی کشورهای عربی چشم دیدن اقتدار و عظمت مقاومت را ندارند، اما اگر واقع نگر باشند، خواهند دید که محور مقاومت نه تنها تهدیدی برای صیادان فرصت طلب اسرائیلی است و عمر این رژیم را کوتاه خواهد کرد، بلکه حافظ کشورهای مسلمان در مقابل توطئه های استکبار جهانی خواهد بود و اقلّ این حفاظت میتواند این مسأله باشد که طراحان استکبار و محاسبه گران امپریالیسم جهانی در ایجاد توطئه ونقشه های دقیق و راهبردی کوتاه مدت و میان مدت خود، همیشه نقش محور مقاومت را در به چالش کشیدن و مبارزه با توطئه ها و نقشه هایشان در عرصه بین الملل، فراموش نخواهند کرد. کما اینکه ژاندارم منطقه ای استکبار میداند که بعد از تغییر موازنه قدرت در منطقه، بزودی نوبت به صیادان تیزبین اسرائیلی هم خواهد رسید. افزایش ارتباط بین سعودی ها و صهیونیست ها: اظهار نظرهای همسان و همگون عربستان با رژیم صهیونیستی نشان از هماهنگی بیش از پیش این دو کشور در منافع مشترک است. منافع مشترکی که حاصل آن مبارزه با محور مقاومت و آزادی خواهی و تسهیل طرح ها و برنامه های استکبار در منطقه خاورمیانه است .
شاید این سوال در ذهن یک خواننده ایجاد شود که چگونه یک کشور اسلامی حاضر است تا در راستای منافع خود با کشوری که اساساَ با اصل اسلام مخالفت و مبارزه دارد ائتلاف نماید؟
بدون تردید پاسخ به این سوال، تبیین کننده بسیاری از ابهامات در تحرکات بی سابقه سعودی خواهد بود. شاید بهترین پاسخی که میتوان برای آن یافت ،تحلیل اسلامیت به عنوان یک قید برای دولت سعودی است و اگر این قید کنار برود دیگر پاسخ هم به تبع آن روشن میشود.
تحولات لبنان: لبنان اولین کشوری است که به شدت تحت الشعاع تحرکات سعودی ها قرار میگیرد و تأثیر آرایش سیاسی لبنان از اراده و خواست سعودی ها ،ضعفی است که سالهای سال مردم لبنان با آن دست و پنجه نرم میکنند. ملّت لبنان باید امیدوارانه تلاش نمایند و روزی را محقق سازد که فقط ملّت ،تصمیم گیرنده اصلی در آینده سیاسی این کشور باشد و تا زمانی که تمامی مناصب حکومت لبنان ،برآمده از جریانات سیاسی درونی نشود، طبیعتاً مردم لبنان ،روزگار همراه با استقلال و آرامش وثبات را در کشورخود مشاهده نخواهند کرد. اتفاقات اخیر در لبنان میتواند شروع خوبی برای حرکت ملّت لبنان به سمت اتحاد و همدلی در سایه اتکاء به نیروهای مقاومت حزب الله و انتخاب درونی آرایش سیاسی باشد تا دیگر هیچ کشوری همچون عربستان نتواند هر زمانی که اراده نمود آرامش و ثبات این کشور را تحت الشعاع قرار دهد. تغییر معادلات در جبهه نبرد یمن: این روزها یمن کانون توجهات جهانی شده است و این موضوع به خاطر عزم جدی یمنی ها مبتنی بر دفاع بازدارنده است .مقاومت مردم یمن هر روز بیش از زمان های دیگر رخ نشان داده و سعودی ها را در معرض شکستی بزرگ قرار داده است. با این وجود ،گویا سعودی ها دو راه بیشتر درمقابل خود نمی بینند:یا جنایت بیشتر و تضعیف حامیان یمن تا تسلیم کامل یمنی ها با هر ابزار ممکن و یا تسلیم در مقابل ملّت یمن و قبول سومین شکست بزرگ امپریالیسم سعودی در منطقه خاورمیانه بعد از عراق و سوریه، که صد البته گزینه آخر اصلا مورد پسند نظام عربستان نخواهد بود و ممکن است در آخرین بار به آب و آتش بزند، اما آنچه که می توان از محاسبات نتیجه گرفت این است که لاجرم عربستان باید بپذیرد که دیگر موازنه قدرت در منطقه برهم خورده است و روزگار قدیم، برای توسعه طلبی و زورگویی به سرآمده است.
هرچند تا به امروز این واقعیّت را سعودی ها نپذیرفته اند، اما پیش بینی میشود که دیر یا زود و با رنج فراوان و خسارات بیشتر ویا با مذاکره و تعامل به این حقیقت خواهند رسید. از طرفی افزایش قدرت بازدارندگی یمنی ها با تسلیحات موشکی، رژیم سعودی را نگران ساخته است و تمرکز عربستان از جریانات منطقه ای برای سهم خواهی را دچار اختلال شدید نموده و در حال حاضر رژیم سعودی جنگ یمن را مانند نقشه ها و طرح های هزینه بر دیگر خود در سوریه و عراق و لبنان شکست خورده می پندارد و تنها دست آورد این تلاش ها را، فقط هزینه های سرسام آور مالی و اعتباری بر باد رفته می بیند.
تحولات داخلی عربستان سعودی: در هفته های اخیر موجی از بازداشت ها برای مبارزه با فساد شاهزادگان و در نقطه مقابل تظاهر به انفتاح اجتماعی و فرهنگی در کشور و سخن از توجه به جوانان ،از جمله مواردی است که کانون توجهات منطقه ای و بین المللی قرار گرفت، اما این تحرکات وقتی بیشتر خود را نشان میدهد که اخبار غیر رسمی حکایت از نزدیکی محمد بن سلمان به مسند پادشاهی عربستان سعودی است و طبیعتاً لازمه این انتقال قدرت آماده سازی و همراهی افکار عمومی داخلی و مقاومت در برابر مداخله کشورهای تحت تأثیر است. به نظر می رسد که افکار عمومی سعودی که سالیان سال ،افراد مسن و کار آزموده را برای حکمرانی برخود دیده است ،تاب حکومت یک جوان 28 ساله برای ولیعهدی و چند سال بعد در کسوت پادشاهی را نداشته باشد. گویا محمد بن سلمان نیاز دارد تا در فضایی قرار گیرد که مشاورانش اعم از داخلی و خارجی برای او طراحی میکنند و اگر مشاهده می کنیم که اقتدار ایران اسلامی ،پیروزی های محور مقاومت در سوریه، شکست داعش در عراق و دفاع بازدارنده یمنی و موشک هایش، حکومت سعودی را خشمگین کرده و بی تابانه در حال رایزنی برای التهاب آفرینی است، یکی از عوامل مهم آن همین برهم خوردن فضایی است که سعودی ها در حال آماده سازی برای انتقال قدرت در نظر دارند و این شکست ها باعث رشد اعتراضات به ولیعهد و پادشاه فعلی در ناکارآمدی طرح ها و ائتلاف های به ظاهر طوفانی ایشان و هزینه های سرسام آور نظامی برای دفاع از کشور سعودی است. نباید توقع داشت که سعودی ها به سادگی از کنار این مسأله بگذرند،چرا که اجرای دقیق نقشه های آینده درانتقال قدرت و عربستانی جدید که موافق میل غرب و حکمرانان فعلی باشد، و بتواند تازه در مقابل ایران اسلامی جهت نیل به اهداف منطقه ای استکبار ،قد علم کند ،باید عاری از هرگونه خط خوردگی بواسطه تهدیدهای خارجی از جمله یمن و عراق و ایران باشد. از آنجا که سعودی ها برنامه های انتقال قدرت خود را درخطر دیده اند،باید سه کشور را مهار کنند؛ که اولین آنها ایران است. 1- ایران : برای کنترل ایران، به فکر ایجاد فشار مضاعف ،توسط کشورهای منطقه و جهان،تحت عناوینی همچون اقدام تلافی جویانه علیه ایران به بهانه حملات موشکی یمنی ،تهدید به اجماع جهانی برای تحریم و امثال آن هستند. 2- عراق : از آنجایی که عراق دارای بحرانهای متناوبی است و روابط خارجی کاملا متفاوتی نسبت به ایران دارد، فشار بر دستگاه دیپلماسی و افکار عمومی سیاسیون و مردم این کشور با روشی که برای ایران پیش بینی شده است ،نمیتواند اثر بخش باشد وگزینه هایی دیگری چون مذاکره با طرف های عراقی ( مقتدی صدر) انتخاب بهتری برای کنترل تهدید مقاومت عراقی ها در برابر برنامه های سعودی است . 3- یمن : بمباران غیر نظامیان یمن اولین گزینه ای است که میتوان برای کنترل یک کشور بی دفاع مورد انتخاب امپریالیسمی همچون عربستان باشد تا با جلوگیری از تهدیدهای ثانویه و کنترل و همسویی با نقشه های آینده مزاحمتی برای سعودی ها در انتقال قدرت نباشد.
از این رو میتوان اینگونه نتیجه گرفت که دولت جمهوری اسلامی ایران همچون گذشته باید درعین اقتدار و ارسال پیام هشدار برای رؤیا پردازان سعودی، خاطر نشان سازد که عربستان هرگز نمیتواند با مدل های غربی و طراحی های مشاوران صهیونیستی ،جمهوری اسلامی ایران را از آرمان های خود که حمایت از مقاومت و آزادی خواهی در سطح منطقه و جهان است بازدارد ،چرا که این آرمان ها با موجودیت نظام و انقلاب آمیخته است و تا زمانی که نظام اسلامی با اتکاء به نیروی مردمی خود با نشاط و پیشرو در عرصه های بین الملی است، این حمایت ها باقی و جاری خواهد بود . اما در حوزه مذاکره با طرف های عراقی هم قطعاً برادران عراقی به خوبی میتوانند ما بین تزویر و صداقت، در رفتار سعودی ها را تشخیص دهند و این مناسبات جدید اگر در راستای جاه طلبی افراد و گروههای فرصت طلب سعودی است، قطعاً جز خسران برای عربستان در پی نخواهد داشت. در حوزه یمن هم آنچه که در طول تاریخ ثابت شده است، جنایتکار و خونریز محو و مقاوم و مظلوم باقی است. و این سفاکی در یمن که در مقابل چشم جهانیان مدعی حقوق بشر در حال رخ داد است، جز اینکه بنیان حکومت سعودی را متزلزل نماید حاصل دیگری نخواهد داشت و هر روز مردم یمن را بر راهی که انتخاب کرده اند مصمم تر خواهد ساخت.
نویسنده این یادداشت امید دارد که آزادی خواهان و اسلام گرایان واقعی در عربستان قبل از اینکه سرمایه های کشورشان هزینه طرح های آمریکایی - صهیونیستی گردد، فکر چاره ای برای احیاء روابط حسنه با برادران مسلمان خود در سطح منطقه وبین الملل باشند و با تعاون بر برّ و تقوی که توصیه یگانه کتاب مسلمانان است، مسئولیت خود را نسبت به حمایت از مسلمانان جهان ایفا کنند. و صد البته که در جمهوری اسلامی ایران هم این میل و رغبت وجود دارد تا روزگاری رسد که دو کشور برادر و مسلمان ایران و عربستان به دور از سیاسی کاری و توطئه آمریکایی و صهیونیستی و اعمال قدرت افراد دست نشانده و سلطه گر ،دست دوستی و برادری برای یکدیگر دراز کنند و غم و اندوه مسلمانان جهان را از کشتارها و خونریزی های ددمنشانه استکبار جهانی بکاهند ودست آمریکاو صهیونیست بین الملل را از چپاول سرمایه های ملت ها کوتاه نمایند.
واکنش های ایران به این تحولات: ایران اسلامی که با درایت و عقل جمعی ملّت خود توانسته است تا به امروز به عنوان یک کشور پیشرو در عرصه های بین الملی ،نقش های عدیده ای را اجرا کند و در تمامی برهه ها نشان داده است که میتواند بحران های به مراتب سخت تر از این برهه را به سرانجام نیک برساند ،قطعاً در این مسأله هم به فضل و عنایت الهی سربلند و پیروز خواهد بود ، اما آنچه که نباید از نظر دور داشت این است که دولت جمهوری اسلامی ایران، تا هنگامی که تکیه بر مردم و اعتماد ایشان دارد،از هر پیچ تاریخی میتواند به خوبی گذر کند و دشمنان این مرز و بوم بدانند که نظام اسلامی، تهدیدهای توخالی و فشارهای ضعیفی که این روزها برخی کشورها میخواهند بر افکار عمومی القاء کنند را، کوچک میشمارد و اتفاقاً مسئولین و تصمیم گیرندگان سیاست های کلان کشور را در اجرای برنامه های خود مصمّم تر خواهد نمود، چرا که اگر این تصمیم ها صحیح نبود، قطعاً امپریالیسم منطقه ای و جهانی اینگونه به تکاپو نمی افتادند.
تجربه تاریخی کشورهای خاورمیانه نشان داده است که جز با حربه مقاومت واتحاد و همدلی نمیتوان به تعالی و رشد کشور خود فکر کرد و این راهی است که این روزها از ایران و سوریه گرفته تا عراق ویمن و در نهایت لبنان تجربه خواهد شد و نا امید کننده بازیگران استکبار در استیلاء بر ملت ها خواهد بود.
منبع: تابناک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۷۶۷۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گزینههای آمریکا در برابر بلندپروازیهای اتمی عربستان
عربستان سعودی هنوز زیرساخت هستهای قابل توجهی ندارد، اما در حال ساخت یک رآکتور تحقیقاتی هستهای کوچک در حومه ریاض و ساخت موشکهای بالستیک با کمک چین است. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از میدل ایست نیوز، سال گذشته میلادی(2023)، کمتر از یک ماه پیش از عملیات طوفان الاقصی در 7 اکتبر همه چیز تغییر کرد، اسرائیل و عربستان سعودی در حال مذاکره برای عادی سازی روابط بودند. پس از دههها روابط سرد، هزینهای که اسرائیل باید برای صلح با عربستان پرداخت میکرد مسلماً بالا بود: علاوه بر تضمینهای امنیتی ایالات متحده آمریکا و حداقل امتیازات نمادین اسرائیل در مورد حاکمیت فلسطین، مذاکرهکنندگان سعودی خواستار دستیابی به فناوری هستهای غیرنظامی بودند.
با ادامه جنگ اسرائیل و مقاومت فلسطین، در حالی که افکار عمومی عرب، از جمله خود سعودیها، از کشتار مردم فلسطین به دست رژیم صهیونیستی خشمگین هستند، حتی اگر مقامات سعودی علاقهمند به گفتوگو با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل باشند، به احتمال زیاد مذاکره برای صلح پایدار غیرممکن خواهد بود.
از آنجایی که ایالات متحده به چگونگی ارتقای ثبات در خاورمیانه، چه در طول جنگ غزه و چه پس از آن، میاندیشد، موضوع برنامه هستهای عربستان سعودی مسئله مهمی است. اگر واشنگتن امیدوار است که روابط عربستان سعودی را با اسرائیل عادی کند، باید به خواستههای ریاض برای همکاری هستهای غیرنظامی تن بدهد – تحولی که میتواند به طور چشمگیری تصویر امنیت منطقه را تغییر دهد.
اگرچه عربستان سعودی هنوز زیرساخت هستهای قابل توجهی ندارد، اما در حال ساخت یک رآکتور تحقیقاتی هستهای کوچک در حومه ریاض و ساخت موشکهای بالستیک با کمک چین است.
اگر چه عربستان سعودی ممکن است در شرایط کنونی به توسعه هستهای غیرنظامی پایبند باشد، اما با توجه به تهدیدهایی که در منطقه حس میکند، ممکن است وسوسه شود که در آینده به سمت برنامههای هستهای نظامی حرکت کند. ایالات متحده باید برای کاهش این خطر تلاش کند که خطمشی دشواری برای واشنگتن است: چرا که اگر واشنگتن همکاری زیادی با سعودیها نداشته باشد ممکن است حمایت عربستان برای عادیسازی روابط با اسرائیل را از دست بدهد و آمریکا نفوذ خود را به رقبایی مانند چین واگذار کند.
اما اگر آمریکا از برنامه غنیسازی هستهای عربستان سعودی، بدون قید شرط ،حمایت کند آن وقت ریاض میتواند از این فرصت برای توسعه یک برنامه تسلیحات هستهای استفاده کند؛ لذا به نظر می رسد، واشنگتن باید جاهطلبیهای هستهای مسالمت آمیز عربستان سعودی را بپذیرد، اما بر اقدامات قوی و مقررات سختگیرانه برای جلوگیری از اشاعه تسلیحات هستهای از سوی سعودیها و جلوگیری از یک مسابقه تسلیحاتی منطقهای پافشاری کند.
نمونههای گذشته مانند کره شمالی، و لیبی نشان داد که برنامه هستهای غیرنظامی کشورها میتواند راهی برای توسعه سلاحهای هستهای باشد و این موضوع در مورد عربستان سعودی هم صدق می کند. برخورداری از فناوریهای با کاربرد دوگانه در یک برنامه غیرنظامی، مانند قابلیتهای غنیسازی، میتواند عربستان سعودی را قادر کند تا از طریق انحراف و پنهانکاری، قابلیتهای هستهای خود را به سمت کاربردهای نظامی ارتقا دهد. این قابلیت هستهای نهفته میتواند بهعنوان ابزاری برای چانهزنی یا رفتار خصمانه مورداستفاده قرار گیرد.
تعدادی از عوامل؛ از جمله تمایل به تقویت امنیت ملی، بازدارندگی از دشمنان احتمالی، و افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی میتواند عربستان سعودی را به دستیابی به تسلیحات هستهای سوق دهد، اما انگیزه اصلی احتمالاً میتواند رقابتهای منطقه با همسایگان از جمله ایران باشد؛ اما در حال حاضر، به نظر میرسد ایران تصمیم گرفته است که گام بعدی را برندارد و برنامه هستهای خود را به نظامی شدن سوق ندهد.
واشنگتن میتواند نقش تعیینکنندهای در اینکه آیا عربستان سعودی به سلاح هستهای دست یابد یا خیر، ایفا کند، اما یک سؤال اساسی باقی میماند: ایالات متحده آمریکا تا کجا حاضر است از عربستان سعودی محافظت کند؟ آیا ایالات متحده به ریاض ضمانتهای امنیتی قاطعانهای مانند تعهد به قرار دادن عربستان سعودی زیر چتر هستهای خود میدهد؟ آیا آمریکا حاضر است یک اتحاد امنیتی رسمی مشابه آنچه که در اروپا یا شرق آسیا دارد با عربستان امضا کند؟ اگرچه گفتوگوهای مداوم در مورد یک رابطه دفاعی رسمی وجود دارد، اما توافق امنیتی بین ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی هنوز قطعی نیست و با نقطه نهایی فاصله زیادی دارد. بهویژه اینکه احتمال پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری وجود دارد.
فراتر از یک اتحاد امنیتی، آمریکا میتواند ریاض را به امضای «توافقنامه 123» برای همکاری هستهای وادار کند. این قراردادها نام خود را از بخشی از قانون انرژی اتمی آمریکا گرفته است که بر اساس آن امکان دسترسی به فناوری هستهای غیرنظامی آمریکا در ازای تعهد صریح طرف مقابل به خودداری از تولید تسلیحات فراهم میکند. ایالات متحده در خصوص این توافقات به صورت موردی با 47 کشور از جمله برزیل، ژاپن و ترکیه مذاکره کرده است. این توافق نامهها معمولاً یک کشور را ملزم میکند که به پادمان های آژانس بین المللی انرژی اتمی پایبند باشد، سطح غنیسازی را محدود کند و سوخت هستهای مصرف شده را به ایالات متحده بازگرداند تا از بازفرآوری مواد تسلیحاتی جلوگیری کند. شاه بیت طلایی توافقنامه 123 ممنوعیت کامل غنیسازی است.
با اینحال، یکی از موانع چنین توافقی، تمایل ریاض به غنیسازی اورانیوم در داخل برای تولید برق هستهای، بهجای تکیه بر اورانیوم غنی شده در خارج است. اگر ایالات متحده قادر به مذاکره در مورد ممنوعیت کامل غنیسازی نباشد و تمایلی به دادن امتیازات دیگر نداشته باشد، ممکن است عربستان سعودی برای کمک به فناوری هستهای به کشورهای دیگر مانند چین متوسل شود که منجر به ازبینرفتن شفافیت در مورد فعالیتها و تأسیسات هستهای این کشور و ازدسترفتن نفوذ ایالات متحده خواهد شد.
بنابراین، برای جلوگیری از چرخش عربستان به چین، ایالات متحده آمریکا ممکن است نیاز به مصالحه داشته باشد. واشنگتن میتواند پیشنهاد ساخت تأسیسات غنیسازی اورانیوم در عربستان سعودی را بدهد که به ریاض اجازه میدهد تا کنترل بیشتری بر زنجیره تأمین سوخت هستهای خود و کاهش وابستگی آن به تأمینکنندگان خارجی داشته باشد. ایالات متحده همچنان میتواند بر تدابیر محکم برای جلوگیری از توسعه برنامه نظامی عربستان سعودی پافشاری کند. برای مثال، میتواند تقاضا کند که هر تأسیسات غنیسازی، توسط متخصصین آمریکایی اداره شود یا سازوکار خاموشکردن از راه دور را نصب کند. اما واشنگتن باید در مورد چنین مفادی چشمانداز روشنی داشته باشد: این اقدامات مطمئناً خطر گسترش سلاحهای هستهای عربستان را کاهش میدهد، اما آنها را از بین نمیبرد.
ضرورت دارد که آمریکا از همان ابتدا برای محدودکردن توانایی عربستان سعودی برای توسعه برنامه تسلیحات هستهای، تلاش کند. واشنگتن نمیتواند تأخیر را تحمل کند.
بهعنوان جایگزینی برای غنیسازی عربستان، واشنگتن میتواند عرضه مطمئن اورانیوم غنیشده را برای رآکتورهای عربستان تضمین کند و نیاز این کشور به تأسیسات غنیسازی داخلی را از بین ببرد. احتمالات؛ از تعلیق طولانیمدت غنیسازی داخلی عربستان تا فعالیت تأسیسات غنیسازی زیر نظر متخصصین ایالات متحده بهجای پرسنل سعودی، همچنین تا مکانیسمهای خاموشکردن از راه دور در صورت تصاحب احتمالی، متغیر است.
واشنگتن میتواند ممنوعیت غنیسازی را بهعنوان بخشی از همکاری دفاعی دوجانبه شرط کند. این میتواند به شکل یک ممنوعیت رسمی امضا شده توسط ریاض، یا یک سند تکمیلی غیرالزامآور همراه با یک توافق رسمی باشد که حاوی یک ماده اضافی است که در آن عربستان سعودی موافقت میکند زیرساخت چرخه سوخت را ایجاد نکند.
این رویکرد به ریاض اجازه میدهد تا حق فنی غنیسازی را حفظ کند، اما از قبل موافقت میکند که از آن استفاده نکند. با توجه به تهدیدها در منطقه، تقویت توافق امنیتی ایالات متحده و عربستان سعودی همچنان اولویت اصلی عربستان و عاملی برای محدودکردن جاهطلبیهای هستهای آن خواهد بود.
سیاستگذاران آمریکایی باید به همتایان سعودی خود بر مزیتهای فناوری رآکتورهای آمریکایی نسبت به فناوری چین و روسیه تأکید کنند و بر مزایای فنی و پایبندی به استانداردهای ایالات متحده آمریکا برای برنامههای هستهای و تقویت شفافیت، تأکید کنند. آنها همچنین باید از عربستان بخواهند تا به حفظ نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین ،که مشخصه آن هنجارها و همکاری است، متعهد باشد. اگر واشنگتن نتواند به ریاض پیشنهادی قانعکننده بدهد، خطر ازدستدادن هرگونه نفوذ بر تواناییهای هستهای عربستان سعودی وجود خواهد داشت.
انتهای پیام/